امتناع كودك از خوردن ممكن است به دلايل زير باشد:
فعاليت زياد و در نتيجه خستگي
فعاليت كم و در نتيجه كمتر گرسنه شدن
نخوابيدن
كم بودن فاصله ميان وعده ها با غذاهاي اصلي
اظهار نظر مبني بر دوست نداشتن غدا توسط بزرگترها.
اما
در عين حال اين امر ممكن است وسيله اي باشد كه كودك مي خواهد عدم وابستگي و
استقلالش را نشان دهد . اين خود بخشي از مراحل تكامل اوست. والدين اگر هيجان زده
باشند و به كودك فشار بياورند سبب كندي جريان ترشح معده كودك و مانع از هضم غذاي وي
مي شوند. بعلاوه كودك از توجه والدين لذت مي برد و مي آموزد
كه امتناع از خوردن ، يكي از راههاي جلب توجه آنان است. كودك معمولاً غذاي
بخصوصي را براي مدتي دوست دارد و بعد ممكن است به غذاي ديگري علاقه نشان دهد. يعني
كودك غذايي را كه تا ديروز دوست داشت و مي خورد، امروز از خوردنش امتناع مي كند .
در اين مورد والدين باتغييراتي از قبيل تغيير دردرجه حرارت و يا نوع پخت، يا شكل
غذا ( به عنوان مثال دادن شير گرم يا سرد، دادن تخم مرغ آب پز يا نيمرو و…)
و تعريف و تمجيد از غذا مي توانند آنرا مورد پسند يا دلخواه كودك كنند. اگر كودك
باز هم از خوردن غذا امتناع كرد، والدين بايد صبور باشند و كودك را بالاجبار وادار
به خوردن نكنند و پس از تمام شدن غذا بشقاب او نيز با ساير بشقاب ها برداشته شود.
بدين ترتيب هم كودك ياد مي گيرد كه زمان صرف غذا نامحدود نيست و هم باعث مي شود در
وعده غذايي بعد، به اندازه كافي گرسنه باشد و غذا بخورد. نتايج مطالعات نيز نشان
داده است كه دريافت انرژي هر كودك از يك وعده غذايي به وعده ديگر بسيار متفاوت است
ولي كل انرژي دريافتي روزانه بطور قابل توجهي ثابت است. بدين معني كه معمولاً كمبود
كالري و مواد مغذي در يك وعده را كودك در وعده بعد جبران مي كند لذا وظيفه والدين
انتخاب و ارائه مواد غذايي مغذي و مناسب است.
|