در
افت يا ايست وزني شيرخواران ، بايد در جستجوي عوامل زيربنايي بود. ابتدا بايد به
نوع و شخصيت كودك عنايت داشت. آنگاه به امكان وجود پاره اي رفتارهاي نادرست تغذيه
اي توجه كرده و سپس از نبودن ناهنجاري و يا بيماري در وجود كودك اطمينان حاصل نمود.
طبيعي است كه پس از كشف علت ، براي رفع و اصلاح آن بايد تلاش كرد و در عين
حال تا رفع مشكل بايد شيوه تغذيه كودك را مطابق با نيازها و محدوديتهاي او تنظيم
نمود براي مثال كودكاني كه دچار شكاف كام هستند ممكن است از مكيدن ضعيف تري
برخوردار بوده و انرژي بيشتري هم مصرف كنند. اين دسته از كودكان حتي اگر نوع و روش
تغذيه آنان صحيح هم باشد ممكن است افزايش وزن كندتري داشته باشند.
|
اشتهاي كودكان بسيار فعال و پرتحرك در مقايسه با كودكان بسيار آرام بيشتر
تحت تاثير رنگ، بو و طعم غذاها و نيز مسايل عاطفي ، رواني قرار دارد در نتيجه
ممكن است افزايش وزن متفاوتي هم داشته باشند . بنابراين بايد با در نظر گرفتن
شخصيت كودك و خلق وخوي او برنامه تغذيه را پيش برد. |
|
تغذيه
مادر نيز مهم است . مادر بايد از رژيم هاي سخت غذايي به منظور كاهش وزن پرهيز كند و
تلاش كند تا پيوسته از يك رژيم غذايي متعادل و مقدار كافي مايعات استفاده نمايد.
رفتارمادر بسيار اهميت دارد. مادران عصبي ، عجول و يا مادراني كه از بچه هايشان
انتظار دارند مثل بزرگترها رفتار كنند و نيز مادراني كه از تكامل كودك در ارتباط با
رفتارهاي غذايي او اطلاع لازم را ندارند و يا نسبت به آن بي توجه هستند مي توانند
ناخودآگاه موجب كندي افزايش وزن و رشد نامناسب فرزند خود شوند. صحبت نكردن و كم
توجهي به نيازهاي عاطفي كودك به ويژه در حين تغذيه و نيز اعمال دستورالعملهاي خشك و
يا سخت گيري و انعطاف ناپذيري در امر تغذيه، مي تواند موجب كاهش اشتها و ناكافي
بودن افزايش وزن كودك شود. در مقابل، توجه و محبت به فرزند به خصوص در حين تغذيه ،
انعطاف پذيري ، تغذيه مطابق ميل و سليقه و خواست كودك، تلاش در تنوع بخشيدن به رنگ،
بو و مزه غذاها و افزايش دفعات تغذيه به جاي تحميل حجم غذا مي تواند در بهبود وضع
تغذيه كودك و افزايش وزن مناسب وي موثر باشد. |