درون خانه هائي كه در زير بادگير هايش باد خنك نوش جان كني .
سرزميني كه آتش وكندر درمعبد پاك اهورا آنجا كه موبد پيرايه هاي سپيد اوستا را مي خواند واقليت زرتشتيانش به زبان نياكان سخن مي گويند
نام ايران و ايرانيان همواره از ابتداي تاريخ بشريت با عنوان پيام آور صلح ،
رحمت و قانونمداري بر تارك زمين درخشيده است، گواه آن را با گذري در لا به لاي
ستونهاي تو در توري تاريخ تخت جمشيد ميتوان ديد.
سينه ستبر تاريخ در مهد تمدن كه با ديواره و نقش نقش تخت جمشيد پيش روي ما قرار
دارد ، گواهي مي دهد كه نام ايران از ابتدا با صلح و قانون ، رحمت و مروت گره
خورده است. گوشه هايي از تاريخ ايران كه اكنون در قالب الواح و ستونهاي تخت
جمشيد ، گنجنامه ، كتب بيستون و .... خاستگاه تمدن پارسي نمايان است ، صلح ،
قانون ، محبت و خيرخواهي براي مردم و ملل ، دعوت به صلح و قانونمداري و توجه به
حقوق شهروندي از جمله مواردي است كه از سنگ نوشته هاي تخت جمشيد استنتاج ميشود
،در اين كتيبه ها به روشني مشخص است كه مردم به رعايت قانون و پرستش اهورا مزدا
(خداي بزرگ) دعوت شده اند ، تخت جمشيد را همگان بدرستي خاستگاه تاريخ و تمدن
كهن پارسي و يادآور عظمت و غرور ملي ايرانيان مي دانند ، عظمت نهفته در سنگ سنگ
بناي تخت جمشيد چشم هر انسان ايراني و غير ايراني را در خود مي گيرد و او را
به ارج نقطه تاريخ مي برد ، جايي كه تنها گزينه اي كه وجود دارد بشريت است ،
نژاد ، رنگ و سليقه ها آنجا جايي ندارد.
منم كوروش شاه هخامنشي ؛ آزاده اي از ايران.فرمان دادم بدنم را بدون تابوت و
موميايي كردن به خاك بسپارند تا اجزاي بدنم خاك ايران را تشكيل دهد.
(كوروش بزرگ)
كوروش : بزرگ مرد تاريخ ايران زمين و از بي همتاترين شهر ياراني است كه تاريخ
جهان به خود ديده انساني بلند جاي و ابرمردي بي مانند كه نام او و نام ايران با
هم آميخته و براي جهانيان سرافرازي آفريده از دليري ، منش و بينش او ،
آريائيها يكپارچه شدند و توانستند در سده هاي پس از خود تمام تمدنها و قدرتهاي
كوچك و بزرگ را زير پرچم خود درآورد. هويت ايراني بر پايه اجتماعي و فرهنگي
مادهاي آذربايجان و كردستان ، پارسهاي جنوب و پارتهاي شرق ايران زمين پايه گرفت
و پايدار ماند.
به يك زبان ،پايندگي ايران از هخامنشيان و شيوه شهرياري و مردمداري آنان
وامدار است. ايران زمين به مانند رود خروشان از ابتداي تاسيس شاهنشاهي كوروش
بزرگ كه براي نخستين بار يك كشور بنام ايران را پايه گذاري نمود ، تا به امروز
در جريان بوده است. هر چند در پاره اي زمانها گل آلود شده و يا از جريانش
كاسته شده و يا ناپاكي هايي به آن آميخته ، ولي هيچگاه جايگاه راستين خود را از
دست نداده و هميشه در ايران مانده است.مردم اين كشور مانند درختي در كنار اين
رود روئيده و باليده اند. از آن سيراب شده اند و در حاليكه ريشه در سنت درخشان
اين مرز و بودم دارند، هيچگاه از نوشيدن و تارگي نگريخته اند. با هر بهاري
دوباره زنده شده اند و نوآوري و باروري را تجربه كرده اند. ايرانيان كوروش را
پدر و يونانيان كه قانون گزار مي ناميدند. يهوديان اين پادشاه ايراني را مسيح
پروردگار بشمار مي آوردند و بابلي ها او را دوست مردوك خداي خود مي دانستند. او
ذوالقرنين كتاب آسماني مسلمان است ، به راستي تمام دنياي باستان ، كوروش را
مردي آزاده ، دلير ، مهربان ، با منش نيك ، با دانش و سياست مي دانست. جهان
امروزي هم از كوروش زندگي او آموزه هاي بسياري بر گرفته است. كوروش بزرگ (529 –
576 قبل از ميلاد) شاه پارسي به انگيزه بخشندگي ، بنيان گزاردن حقوق بشر ،
پايه گذاري نخستين امپراتوري چند مليتي و بزرگ جهاني ، آزاد كردن برده ها ،
احترام به دين ها و كيش هاي گوناگون ، گسترش تمدن و ... شناخته شده است و ...
اين چند كلمه بسيار كوتاه از منش يك ايراني بود : غربيها ، تاريخ گذشته ما
ايرانيها را خيلي بهتر از اكثر ما ايرانيان كه مطالعه در مورد تاريخ و جغرافياي
اين كشور كهن نداريم مي دانند. تاريخ نگاري غربي مانند : هرودوت ، گزنفون
استرابون گنزباس و ... كه تاريخ ايران را ثبت كرده اند ( تاريخ ده هزار ساله
ايران سرزمين جاويد روزگاران ، تاريخ كلي ايران و...) تاريخ نويسان كشورهايي
بوده كه دشمن ما بوده اند كه تازه حقيقت را ننوشته اند بايگاني سازمان مللي
مراجعه كنيم خواهيم ديد كه قانون حقوق بشر از طرف يك ايراني تدوين و منتشر شده
است و يا مطلبي كه بالاي آن آسمان خراش خودنمايي مي كنند (بني آدم اعضاي
يكديگرند...) از يك فرزند اين مرز و بوم كهن و اهورايي است. در حقيقت غربيها
بايد بدانند پاسارگاد ايران اولين سازمان ملل در قرن ششم قبل از ميلاد بود كه
توسط يكي از فرزندان اين كشور كهن پايه گذاري شد. چرا پس از گذشت بيش از 2500
سال ، از سوي جامعه جهاني ، روز 29 اكتبر ( روز جهاني كوروش كبير ) ناميده شد؟
چرا روز اسكندر ، چنگيز و ... نداريم ؟
منشور آزادي و حقوق بشر كوروش كبير ، بي گمان از بزرگترين افتخارات ايران است.
چرا كه خداجوي ، آزادگي و دادخواهي ايرانيان بيش از 2500 سال پيش از زبان
سردار بزرگ خويش به جهانيان نشان داد ، آن هم در زماني كه جنگ و خونريزي و
بيداد و برده داري در ميان قومهاي وحشي و متمدن آن روزگار امري رايج و عادي
بشمار مي رفت . تمدن بشري هنوز مراحل تكامل نپيموده بود و در عصر آهن به سر مي
برد و بيان گفتارهايي كه امروز هم در بسياري از جاهاي دنيا هنوز تازه و نو
بشمار مي آيد ، در 25 سده پيش جاي شگفتي و تفكر بسيار دارد.
بي گمان نياكان ما از ديد فرهنگ و تمدن در آن زمان به جايگاهي رسيده بودند كه
امروزه بسياري از مردم جهان حسرت آن را مي خوردند و راه درازي براي رسيدن به آن
در پيش رو دارند منشور كوروش بزرگ كهن ترين بيانه حقوق بشر شناخته شده جهان و
سند سربلندي از همزيستي آشتي جويانه و گرامي داشتن باورها و انديشه هاي همه
مردمان زير پرچم در هنگام بنايد گذاري نخستين امپراتوري جهان است. منشور كوروش
هخامنيش ارمغاني است از سرزمين و مردم ايران براي جهاني كه از جنگ و خشونت
غربيها خسته است و از آن رنج مي برد. منشور حقوق بشر كوروش نشان كاميلي از
شايستگي و لياقت نژاد ايراني است.
فرمان حقوق بشر كوروش كبير هخامنشي
اينك كه به ياري اهورامزدا تاج سلطنت ايران ، بابل و كشورهاي جهات اربعه را بر
سر گذاشته ام اعلام مي كنم كه تا روي كه زنده هستم و اهورا مزدا توفيق سلطنت را
به من مي دهد دين و آئين و رسوم ملتهائي را كه من پادشاه آنها هستم محترم خواهم
شمرد و نخواهم گذاشت كه حكام و زير دستان من دين و آئين ملتهائي را كه من
پادشاه آنها هستم يا ملتهاي ديگر را مورد تحقير قرار بدهند يا به آنها توهين
نمايند. من از امروز كه تاج سلطنت را بر سر نهاده ام تا روزيكه زنده هستم و
اهورا مزدا توفيق سلطنت را به من مي دهد هرگز سلطنت خود را بر هيچ ملتي تحميل
نخواهم كرد و هر ملت آزاد است كه مرا پادشاه خود بداند. من براي سلطنت آن ملت
مبادرت به جنگ نخواهم كرد ، من تا روزيكه پادشاه ايران ، بابل و كشورهاي جهات
اربعه هستم نخواهم گذاشت كه كسي به ديگر ظلم كند و اگر شخصي مظلوم واقع شد من
حق وي را از ظلم خواهم گرفت و به او خواهم داد و ستمگر را مجازات خواهم كرد. من
تا روزي كه پادشاه هستم نخواهم گذاشت مال غير منقول يا منقول ديگري را با زور
يا به نحو ديگر بدون پرداخت بهاي آن و جلب رضايت صاحب مال تصرف نمايند. من تا
روزي كه زنده هستم نخواهم گذاشت كه شخصي ديگر را بدون پرداخت مزد بكار بگيردم
من امروز اعلام مي كنم كه هر كس آزاد است كه هر ديني را كه ميل دارد بپرستد و
در هر جا نقطه ائيكه ميل دارد سكونت نمايد و مشروط بر اينكه در آنجا حق كسي را
غصب ننمايد و هر شغلي را كه ميل دارد پيش گيرد و مال خود را به هر نحو كه ميل
دارد به مصرف رساند به شرط اينكه لطمه به حقوق ديگران نزند. من اعلام مي كنم هر
كس مسئول اعمال خود مي باشد و هيچكس نبايد را نبايد به مناسبت تقصيري كه يكي از
خويشاوندانش كرده و مجازات كرد و مجازات برادر گناهكار و بر عكس بكلي ممنوع است
و اگر يك فرد از خانواده يا طايفه اي مرتكب تقصير شود فقط بايد مجازات گردد نه
ديگران ! من تا روزي كه به ياري اهورامزدا سلطنت مي كنم نخواهم گذاشت مردان و
زنان را بعنوان كنيز و غلام بفروشند و حاكمان و زير دستان من مكلف هستند كه در
حوزه حكومت و ماموريت خود مانع از خريد و فروش مردان و زنان بعنوان كنيز و غلام
بشوند و رسم بردگي بايد بكلي از جهان برافتد و از اهورا مزدا خواهانم كه مرا در
راه اجراي تعهداتي كه نسبت به ملتهاي ايران و بابل و مليتهاي ممالك جهات اربعه
بر عهده گرفته ام پيروز گرداند.
اين
فرمان در كتابخانه ملي كشور انگلستان نگهداري مي شود.
يزد؛ پرديس کوير
سفر به يزد، سفر به دوران ديگري از تاريخ است. دوراني که از ساختمانهاي سر
به فلک کشيده خبري نيست و هنوز هم ميتوان اصالت، عرفان، آرامش و تاريخ را
در اين شهر کهن جستجو کرد.
وقتي از دور دستها به يزد نگاه ميکنيم، آنچه چشمها را خيره ميکند
بادگيرهاي بزرگ و کوچکي است که هر يک گوياي حفظ اصالت، هويت و تاريخ
دارالعباده است.
پديده سازنده معماري در اين بافت، خشت خام است که بسته به شرايط کويري با
استفاده از سبک معماري خاص ساخته شده است گذر از بافت تاريخي شهر لذت بخش
است وآنچه که معماري اين شهر کويري را از ساير شهرها متمايز ميکند، تلفيق
مذهب و عرفان است چنان که بسياري از کارشناسان شهرسازي معتقدند، در يزد
نشانههاي عالي اخلاقي، معماري و باستانشناسي به همآميخته و جزو فرهنگ
جدايي ناپذير مردم شده است.
پيشينه تاريخي
يزد يکي از سرزمينهاي باستاني اقوام ايراني و داراي ميراث درخشاني از
فرهنگ و تمدن کهن ادوار مختلف تاريخي با قدمت
بيش از 3000 سال است. برخي بناي اوليه شهر يزد را به زمان
اسکندر مقدوني نسبت ميدهند که وي زنداني ساخته و آن را چنين نهاده است و
به اعتقاد عدهاي ديگر از تاريخ نويسان در دوره ساسانيان به فرمان يزدگرد
اول (421-339) ميلادي در اين محل قصري به نام <يزدگرد> بنا شده که نام يزد
از همين عنوان گرفته شده است.
استان يزد چهارمين استان وسيع کشور است که در قسمت مرکزي فلات ايران در
حاشيه دشتهاي کوير لوت قرار دارد. استان يزد از نظر پستي و بلندي داراي
تنوع است اين استان کويري از نظر آب و هوايي در کوهستان شير کوه معتدل و در
ديگر نواحي گرم و خشک است. از نظر بافت اجتماعي آنچه دراين استان جلب نظر
ميکند، همزيستي مسالمت آميز مسلمانان و زرتشتيان در کنار يکديگر است.
يزد، نخستين شهر خشت خام و دومين شهر تاريخي جهان است.محله
هاي بافت قديمي و تاريخي اين شهر که در فهرست آثار ملي به ثبت رسيده شامل
فهادان، خرمشاه، سرجمع، ميرقطب يعقوبي و شش بادگير است که در ميان اين
محلهها، فهادان قدمت بيشتري دارد.در استان يزد تاکنون 6500 اثر تاريخي
شناسايي شده و 1488 اثر به ثبت ملي رسيده است.
جاذبههاي گردشگري و تاريخي
استان يزد از بناهاي تاريخي و بينظيري برخوردار است و گنجينهاي از
هنر،فرهنگ و تمدن ايراني را در خود جاي داده است که از آن جمله ميتوان به
مسجد جامع کبير اشاره کرد. اين مسجد
يکي از با ارزشترين ميراث تاريخ هنري و گنجينهاي از معماري اسلامي است.
باني ساختمان اصلي اين مسجد را علاءالوله گرشاسب آلبويه قرن ششم هجري
ميدانند. اين محل هم از اماکن عبادتي و هم تاريخي يزد است.
باغ دولت آباد:
باغ دولت آباد يکي از باغهاي معروف ايراني است که در زمان محمد نقي
خان ( دوره زنديه ) طراحي و ساخته شده است . جالبترين بناي اين مجموعه
را عمارت هشتي و بادگير تشکيل ميدهد.
باغ دولت آباد با 33 متر بلندي از سطح زمين شاهکار مهندسي و نبوغ معماران
يزدي است.
آتشکده زرتشتيان:
يکي از اماکن مربوط به زرتشتيان آتشکده آنهاست. اين محل (آتش مقدس) که براي
زرتشتيان محترم است، داري قدمت طولاني است و بايد هميشه روشن نگه داشته شود.قدمت
آتشکده به 1500 سال ميرسد.
مجموعه امير چقماق:
امير جلالالدين چقماق از سرداران و امراي شاهرخ تيموري و حاکم يزد با
همکاري همسر خود فاطمه خاتون براي آباداني يزد مجموعهاي شامل تکيه، ميدان،
حمام، کاروانسراها، خانقاه، چاه آب سرد و مسجد امير چقماق را بنياد نهاده
است.
مسجد حظيره:
اين مسجد در خيابان امام واقع شده و بناي کنوني کاشيکاريهاي آن به جز سنگ
مرمر منصوب در محراب ، از آثار جديد و تازه ساز است.
بقعه حظيره محمديه:
براي سکونت فقرا و نيز براي عبادت در سال 843 قمري از اموال حاجي شمسالدين
محمدبن زينالدين عليشاه ميبدي در محله مبارکه در دروازه فتح يعني محلهاي
که به پير برج شهرت داشت، ساخته شد.
خانه لاريها:
اين خانه در سال 1286(ه.ق) ساخته شد که مالک آن حاج محمد ابراهيم لاري بوده
است و به عنوان خانقاه از آن استفاده ميشد. مساحت آن حدود 1700 متر مربع و
زير بناي آن معادل 1200 متر مربع است و يکي از نمونههاي زيبا و عالي خانه
هاي اعياني قرن 13 محسوب ميشود.
محلات قديمي يزد:
آنچه به وضوح ميتوان در هنر معماري يزدي دريافت، هنر زيستن يا به عبارتي
همزيستي مسالمت آميز با طبيعت خشن است.نمونه بارز اين معماري محله فهادان
يا يوزداران است که در گويش محلي جنگل يا محله يوزداران ناميده ميشود.
قدمگاه منسوب به امام رضا (ع) در اين گذر واقع است.
بازار خان:
مساحت اين بازار به زمان ناصرالدين شاه قاجار برميگردد. اين بازار 2580
متر طول دارد و ارتفاع آن 4 تا 6 متر است. در بخش شمالي جنوبي 53 مغازه و
بخش شرقي غربي 100 مغازه وجود دارد.
بازار زرگري:
قدمت آن به قرن 12 يا 13 هجري قمري ميرسد. طول اين بازار 94 متر و عرض آن
3 متر با ارتفاع 6 متر است. تعداد 53 مغازه در اين بازار وجود دارد و به
عنوان مرکز خريد و فروش طلا و جواهر محسوب ميشود.
آب انبار شش بادگيري:
براي شهرهاي کويري همچون يزد
ارزش آب بيش از هرجاي ديگر احساس ميشود.در اين شهر بيش از 75 آب انبار
وجود دارد. اين آب انبار داراي شش بادگير است و
180 سال پيش در دوره قاجار ساخته شده است.
آب انبار 55 پله ورودي در قسمت جنوبي دارد که بين پله 25 و 26 از بالا يک
هشتي با سنگفرش آجري ساخته شده است.
اماکن مذهبي
مسجد ملااسماعيل:
اين مسجد بزرگ در جنوب ميدان خان قرار گرفته و اثر همت والاي آخوند
ملااسماعيل عقدايي در سال 1222 است.
بقعه دوازده امام:
اين بقعه در سال 429 هجري قمري به دستور ابوسعيد و ابويعقوب از امراي
علاءالدوله فرامرز ساخته شده است.
بقعه سيد رکنالدين:
اين بنا در سال 725(ه.ق) بنا نهاده شده و محل دفن رکنالدين محمد قاضي است.
اين بنا داراي گنبدي با گچبريهاي خطوط ديلمي داخل ايوان بلند ومقرنسهاي
چهارگوش بنا و محراب بلند است. در داخل بقعه تزيينات آجرکاري و خطوط کوفي و
نستعليق در ديوارها و حتي در قسمت سقف که با آبرنگ نقاشي شده است به چشم
ميخورد.
موزهها
موزه علوم طبيعي:
اين موزه با تلاش جمعي از فرهنگيان يزد افتتاح شده است. اين موزه از چهار
بخش گياهشناسي، زمينشناسي، جانورشناسي و آناتومي انسان و جانور تشکيل شده
است.
موزه آب:
اين موزه به همت سازمان آب منطقهاي يزد افتتاح و در آن انواع کوزهها و
ظروف آب به نمايش گذاشته شده است. محل موزه خانه کلاهدوزان در ميدان امير
چقماق است.
موزه آيينه روشنايي:
اين موزه از سال 1360 براي نمايش مجموعهاي از آيينه و اشياي روشنايي شمع
سوز، نفت سوز، گاز سوز و برق سوز تاسيس شده است.
از ديگر موزههاي يزد ميتوان به موزه اسناد و مدارک، موزه سکه و مردم
شناسي حيدرزاده، موزه اسناد و نسخ خطي ميرزا محمد کاظميني، موزه وزيري و
موزه تاريخ طبيعي مرکز مطالعات زيست محيطي اشاره کرد.
زيارتگاههاي زرتشتيان
زيارتگاههاي پيرنارکي و پير چکچک از مراکز آييني و مذهبي زرتشتيان در
استان يزد است و هر سال گروههاي زيادي از زرتشتيان از نقاط مختلف ايران و
جهان در اين مراکز جمع ميشوند.همچنين دخمههاي آن در 15 کيلومتري جنوب شرق
يزد در بلنداي کوهي به نام کوه دخمه واقع است.
سوغات و صنايع دستي
انواع شيريني ها :
شيريني سنتي يزدي شامل قطاب، باقلوا، پشمک و حاجي بادام است.
صنايع دستي:
صنايع دستي استان هم شامل ترمه، سفال و سراميک، گره چيني، دارايي، گليم،
زيلو و چاقو است.
غذاهاي محلي:
آش گندم، آش ماش،آش کدو، کله جوش، اشکنه، آش شلغم، آش انار و
شولي از غذاهاي محلي يزد است.
شهر بادگيرها:
از نظر آب و هوايي اقليمي گرم و خشک و بياباني است نوسان دما در تابستان و
زمستان حتي در شب و روز زياد است و يزد داراي دو فصل بلند گرما ( از اسفند
تا مهر) و فصل کوتاه سرما ( از آبان تا اواخر بهمن ) بوده و اطراف آن را
کوير و نمکزار در بر گرفته است.
الگوی
مدیریت یزدی ها
از: دکتر احمد روستا
بنام خدا
از سختکوشی وموفقیت یزدی ها در کسب وکار بسیار شنیده ایم .این مقاله بر آن است
تا رمز و راز پیشترفت وخوشنامی یزدی ها در کسب وکار را واکاوی کند ودر اختیار
خوانندگان قرار دهد...
یزدی با بیابان می جنگد،با کم آبی در ستیز است وبا محرومیت ها ومحدودیت های
اقلیمی مبارزه می کندوبه جای ناله وشکایت وانزوا وتسلیم می کوشد تا راهکارها
،ابزارها وسازو کارهایی مناسب برای رفع نبودها وکمبود ها بیابد وبا مدیریت
هوشمندانه دخل وخرج وافزایش کارائی واثربخشی نوعی توان بخشی مدیریتی را مطرح
نماید وبه بهره وری بیشتری دست یابد.یزدی راه نتیجه گیری بهتر وبیشتر را در
ساده کردن امور و ساده زیستی یافته است وبا بهبود فرایندهاو فعالیت ها ،به
جبران نداشته ها پرداخته است.
یزدی یاد گرفته است که برای دستیابی به آب باید از خواب گذشت واندیشه ای ناب
داشت و چون با سختی ومشقت به آب می رسد قدر هر قطره ی آنرا بداند. امروزه هر
جا چاه آبی وجود دارد و کشاورزی مبتکرانه ای است اثری از مقنی وکشاورز یزدی نیز
هست. یزدی با پر کردن آب در کوزه وقرار دادن آنها در کنار دانه ها وبوته های
کاشته شده، آبیاری قطره ای را بنیان گذاری کرد. یزدی در جنگ با طبیعت تسلیم نشد
بلکه یاد گرفت تابا واقع بینی ودرک شرایط ،چگونه زندگی کند.او چهار عنصر «
عزم ،حزم ، نظم و رزم » را بعنوان الزامات غلبه بر محرومیت
ومحدودیت و موفقیت در مدیریت می داند وبا اراده ،دوراندیشی ،انضباط و مبارزه
برای رسیدن به اهداف خود در زندگی وکسب وکار تلاشی خستگی ناپذیر دارد.
ویژگیها وسبکهای مدیریتی گوناگونی در دنیا وجود دارند که آگاهی وشناخت آنهامی
تواند نگرش ، دانش ،رفتار ورویکرد افراد را تحت تأثیر قرار داده وتغییر
وتحولاتی در مدیریت آنان بوجود آورد. بررسی ومطالعه ویژگیها وسبکهای مدیریت
بعضی از ملل وکشورها بویژه کشورهایی مانند ژاپن وچین ونیز افراد وچهره های
برجسته وموفق همچون جک ولش ؛بیل گیتس، ماتسو شیتا وهوندا در سالهای اخیربرای
علاقمندان مدیریت جذابیت خاصی داشته اند.
نگارنده در چند سال گذشته با تمرکز بر ویژگیها وسبک مدیریت ایرانی ها از جمله
دریانیها،یزدیها ، بازاری ها ونیز بعضی از چهره های موفق کشورمان در حوزه های
گوناگون (هنوز ادامه دارد) کوشیده است تا تصویری از مدیریت ایران وایرانی ارائه
داده وآنرا در معرض ارزیابی علاقمندان قرار دهد.
در مطالعات وبررسی های انجام شده ومصاحبه با تعداد زیادی از کارآفرینان
،کارفرمایان،مدیران وکارشناسان ، موارد ونکات بسیار زیادی در مورد ویژگیها
،خصلتها وشیوه مدیریت یزدی ها مطرح شدند که نتایج حاصله را با عنوان «
مبانی مدیریت یزدی ها» یا « ده فرمان مدیریت یزدی ها»
به شرح زیر تقدیم می دارد. لازم است اشاره شود که اگرچه عوامل ونکاتی که در این
مقاله به آنها پرداخته شده اند در مدیریت سایر شهرها وگروهها نیز مطرح هستند
،اما بطور نسبی در یزدی ها پررنگ تر ومحسوس تر می باشند.
مبانی دهگانه مدیریت یزدی ها
1-ایمان واعتقاد
2- صرفه جویی
3 - قناعت
4- اهل کار بودن
5- مردم داری
6- کیفیت گرائی
7-دوراندیشی
8-اطمینان و اعتماد
9- خوشنامی
10-بهره وری
1-ایمان واعتقاد
توجه ، احترام ورعایت ارزشهای دینی وانسانی در یزدی ها یکی از ارکان مدیریت
آنهاست که خود نقش مهمی در رفتار ونوع برخورد آنهابا انواع پدیده ها دارد. بعضی
از آثار جالب توجه این نوع ویژگی یزدیها را می توان در حلال وحرام وحق وناحق
درزندگی وکسب وکار آنان یافت.
راستی ودرستی،انصاف ومروت،صرفه جویی ، وجدان کاری وآرامش ونرمش یزدی ها از
ایمان واعتقاد وباورها وارزشهای نهادی آنان سرچشمه می گیرد.
ایمان واعتقاد بعنوان یکی از ویژگیهای برتر مدیریت یزدی هاست که خود نوعی
اعتبار و پذیرش در مخاطبان فراهم می سازد.یزدی معتقدومومن از خلافکاری در کسب
وکار پرهیز می کند و از لغزش در ارزش وگناه و نادرستی می ترسد . نا آگاهی
،افراط ،وسواس وبرداشت نادرست واشتباه از ایمان ،اعتقاد وارزشها باعث شده اند
تا بعضی از یزدیها گرفتار تعصب ،خرافات وسنتی ماندن شوند که نتیجه آن عقب
ماندگی ،وازدگی و محدود شدن دامنه تحول وتوسعه آنهاست.
2- صرفه جویی
یکی از ویژگیهای بارز یزدی ها،صرفه جویی است وصرفه جویی از نظر آنان به معنای
بجا، بموقع و به اندازه خرج کردن است.علت اصلی صرفه جویی در یزدی،حساسیت او به
دخل وخرج ،هزینه وفایده وحساب وکتاب است.یزدی ها ،صرفه جویی را نوعی مراقبت
ودقت برای صحت خرج می دانند ودر«مدیریت هزینه» مهارت خاصی
دارند. مدیریت هزینه از دید یزدی ها کم خرج کردن نیست بلکه «درست خرج
کردن »است.یزدی حسابگر است و در هزینه کردن پول ووقت ومنابع تا
جائی خرج می کند که ارزش زا و به صرفه باشد یعنی آنچه را بدست می آورد بیش از
آنچه باشد که از دست می دهددر واقع همواره نوعی محاسبه وتحلیل هزینه / فایده در
یزدی ها وجود دارد.
شاید همین دقت و حساسیت در هزینه باعث شده است تا دورریز وضایعات واسراف در
یزدی ها در محیط خانه وخانواده تا سازمانهای اقتصادی واجتماعی کمتر از سایر
نقاط کشور باشد.یزدی ها افرادی مقتصد نامیده می شوند.
آنها مقتصد بودن را در استفاده بهینه از منابع محدود برای رفع نیازهای نامحدود
می دانند. یزدی با درک محدودیت منابع، خود را موظف ومکلف به استفاده ی درست از
آنها می داند. اغلب یزدی ها معمولاً دارای نوعی بینش اقتصادی هستند که رفتار
اجتماعی آنان را نیزتحت تأثیر قرار می دهد.
هنر، مهارت ،تدبیر وتدبر یزدی ها در استفاده از منابع برای کسب منافع ومدیریت
هزینه آنها ریشه وپیشینه ای قوی دارد .بعبارتی می توان گفت صرفه جویی یزدی ها
نوعی مزیت رقابتی متمایز آنان است که به سادگی قابل تقلید
نیست.برای یزدی هزینه نوعی سرمایه گذاری است که باید بازده داشته باشد.به همین
دلیل ولخرجی وبد خرجی در یزدی کمتر دیده می شود.یزدی در صرفه جوئی زبانزد است
.حتی در خرج کردن واژه ها والفاظ.ظریفی می گفت اگر برای یزدی کاری چشمگیر ویا
اقدام مطلوبی انجام دهی در پاسخ خواهد گفت:« یک بارک الله طلب تو»!
افراط در صرفه جویی توسط بعضی از یزدیها به شکل « خست » در می
آید که آثار زیانبار زیادی دارد و باعث مال اندوزی وپس رفت وآزار واذیت می
گردد.آزمندی مادی ومالی ،نیازمندی های معنوی وانسانی را پس می زند وزندگی را
در خدمت مال می سازد نه مال را در خدمت زندگی.
3 - قناعت
یزدی ها مردمانی قانع هستند اما قناعت آنها به معنای سیر شدن ودرجا زدن
وایستائی نیست بلکه ایجاد نوعی موازنه بین داشته ها وخواسته ها از طریق خودداری
از ریسک های بی مطالعه وآزمندی وهوسهای زودگذر است. قناعت برای یزدی یعنی شامل
شکرگذاری وسپاس وحفاظت از آنچه دارد ، واقع بینی در ارزیابی شرایط خود ومحیط
،وتلاش برای افزایش آنچه دارد، با درک ضرورت پیشرفت ،رشد ،توسعه وتحول. شاید
در کمتر نقطه ای از کشور بیش از یزد ویزدیها عبارات وجملات « خدایا شکر» ،«
راضی به رضایت تو هستم» ، شنیده وگفته شود.در متن این گفته ها نوعی آرامش
ورضایت از وضع موجود نهفته است که خود زمینه ساز حرکت وبلند پروازی های آینده
وبیشتر است.
بعبارتی دیگر قناعت در یزدی به معنای رضایت از مدیریت زندگی وکسب وکار در شرایط
فعلی باتوجه به مجموعه تلاشها وتوانمندی ها است. یزدی قناعت را برای توانگر شدن
ضروری می داند زیرا در قناعت نوعی آرامش حال وانگیزش آینده وجود دارد. بعبارتی
یزدی نه تنها معتقد است که « قناعت توانگر کند مرد را» بلکه با توجه به ضرورت
آرامش ومحیط مساعد برای رشد وگسترش بیشتر، باور دارد که « زیادت توانگر
کند مرد را» آنهم زیادت در اندیشه درست ،کار درست وتولید درست ومنافع
وعایدی درست. یزدی « زیادت طلبی قانع وقانعی زیادت طلب» است یعنی
بلند پروازی را با توجه به توانائی هایش می پذیرد ودنبال می کند. بعضی از
گروههای یزدی بویژه کسانی که حوزه ی رشد وتوسعه آنها محدود است وحوصله مبارزه
وتحول ندارند ونیز رضایت خدا و خود را در ریاضت ومحدودیت جستجو می کنند به
حداقل ها قانع شده وگرفتار نوعی زندگی وکسب وکار آب باریکه ای می شوند و دیگران
را نیز تحت تأثیر خود قرار می دهند.
4- اهل کار بودن
کارکردن برای یزدی یک اصل مهم زندگی است وکار را از کارورزی وکارگری تا
کارآفرینی وکارفرمایی باور دارد وهمواره یاد گرفته است که باید شاگردی کند تا
استاد شود .بنابراین کار را عار نمی داند بلکه کار را مایه وپایه سازندگی
وبالندگی وارزش وافتخار می داند.اما هر کاری را فقط بعنوان اینکه کار کند دوست
ندارد. یزدی می کوشد تا کاری را که دوست دارد حتی اگر از نظر دیگران جذاب وجالب
نباشد انجام دهد ومسیر رشد وپیشترفت را در کار درست ودرست کار کردن می
داند.یزدی به درستکاری وسخت کوشی شهرت دارد واین را ساده بدست نیاورده است.
درستکاری یزدی حاصل باورها ،ارزشها واعتقادات اوست که در او نهادینه شده ونمی
تواند ونمی خواهد غیر از آن باشد.یزدی در مبارزه با محرومیت ومحدودیت یاد گرفته
است که چگونه با سخت کاری وپرکاری ،کمبودها را جبران کند وکار را مدیریت کند.
بعبارتی دیگر یزدی ها اهل کار هستند واهل کار بودن را در سه عامل «
کار،پیکار،ابتکار وپشتکار» خلاصه کرده اندآنها بیکاری را نوعی
بیعاری می دانند وکار را مایه افتخار دانسته وبه کسب وکار سالم وحلال اعتقاد
دارند وبرکت را در حرکت وکار درست ودرستکاری جستجو می کنند. مدیریت کار برای
یزدی بمعنای کار مدیریتی نیست بلکه بمعنای اداره کردن هرکار اثربخش وثمربخش
ومفید است. ارزش کار به نوع کار است ونه سطح و رده وعنوان آن. با توجه به ارزشی
که برای کار کردن قائل هستند می کوشند تا با چالش ها روبرو شوند ودر میدان
مبارزه ورقابت حضور یابند وبا خودداری از تخریب رقبا وحریفان بر پرورش شایستگی
ها و توانمندی های خود بیفزایند تا از دیگران عقب نمانند.یزدی بعلت محدودیت ها
ومحرومیت های اقلیمی وطبیعی توانسته است با خلاقیت وابتکار،راه کارهای متمایزی
برای مبارزه با طبیعت بیابد که مهمترین آنها وجود معماری یزد وبادگیرهاست که
بعنوان شاهکار معماری در دل کویر سوزان مورد احترام جهانیان قرار گرفته است.
چگونگی استفاده از قنات ها ومدیریت آب رسانی وکشاورزی وآبیاری قطره ای از دیگر
ابتکارات یزدی هاست . آنها آموخته اند که چگونه با کمبودها ونداشته ها برخورد
کنند وبرآنها غلبه نمایند.
یزدی پشتکار وپیگیری امور می کوشد تا به جای افسردگی ،سرخوردگی و در جستجوی
فرصت برای راهگشائی ومشکل گشایی باشد.ح.صله و بردباری و مقاومت وپرکاری یزدی
باعث شده اند تا دستیابی به اهداف از طریق سماجت وپیگیری وپشتکار یزدی امکان
پذیر شود.
بررسیها نشان می دهند که یزدی ها هم به دلایل گوناگون بویژه ترکیب فرهنگها
ونیروهای انسانی در سازمانهای تولیدی وبازرگانی یزدی ها ونیز عوامل فردی ومحیطی
،اگرچه هنوز هم نسبت به دیگران اهل کار وتلاش هستند اما کیفیت کا ر آنان
وحساسیت به عناصر مدیریت کار نسبت به گذشته کاهش یافته است.
5- مشتری مداری ومردم داری
یزدی ها مردم داری ورضایت مشتری را مایه برکت می دانند ورونق کسب وکارحلال را
در رعایت حقوق مردم ومشتری و دادوستد منصفانه می داند. یزدی حقیقت پذیر است و
« حق حرف زدن وحرف حق زدن» را لازمه ی کسب وکار سالم
،وشاداب وپویا می داند ومی کوشد تاآنرا برای مخاطبان خود فراهم سازد. یزدیها
رضایت خدا ومردم را ضامن ماندگاری وپایداری کسب وکارورشد وگسترش فعالیت ها می
دانند. آنها بخشی از موفقیت در مدیریت کسب وکار را حاصل نوع دوستی می دانند
ومعتقدند که انسانیت وسلوک رفتار امواج ارتباطی ویژه ای دارند که ناخودآگاه در
دل ومغز دیگران نفوذ می کنند ومورد پذیرش واحترام قرار می گیرند. احترام به
حقوق انسانها ونیازهای انسانی ،اساس مشتری مداری یزدی هاست. روحیه مشتری مداری
باعث مبارزه باکم فروشی ،بی انصافی ونادرستی در دادو ستدها می شود . یزدی ها
مشتری مداری را در « تلاش دائم برای معاش سالم» می دانند
و برکت را در رضایت یافته اند و می کوشند تا با
پاسخگویی به انتظارات مشتریان و رضایت وخشنودی آنهامشتری مداری را از قوه به
فعل در آورند.
یزدی ها پیش نیازهای مشتری مداری ومردم داری را در عوامل زیر یافته اند:
·
روحیه واقعی کاسبکاری شامل اخلاق ورفتار حرفه ای وانسانی
·
احترام به حق وحقوق مردم ومشتریان
·
رعایت انصاف ومروت
·
خیرخواهی وخدمتگزاری خالصانه وصادقانه
·
ارتباط با مشتری واطلاع رسانی واطلاع یابی درست
·
پرهیز از افراط وتفریط در برخورد با مشتری
·
حفظ منافع مشترکان وذینفعان در هر دادو ستد وانجام دادو ستدهای برنده – برنده
یزدی ها به مراقبت و حفظ مخاطبان بویژه کارکنان ومشتریان خود توجهی ویژه دارند
که خود ناشی از علاقه وگرایش آنها به روابط طولانی وپایدار در بسیاری از امور
از جمله زندگی خانوادگی ، سازمانی وحرفه ای است. مشتری مداری آنان ریشه در
فرهنگ واقتصاد دارد. فرهنگ روابط پایدار با مخاطبان در زندگی وکسب وکار وبه
صرفه نبودن از دست دادن مشتری فعلی ویا پرهزینه بودن یافتن مشتری جدید .بعبارتی
ساده تر می توان گفت پدیده مشتری مداری در یزدی ها پدیده ای اجتماعی – اقتصادی
است.
یزدی اگرچه مردم داری ومشتری مداری را قبول دارد اما رفتار او با مخاطبان
بیگانه وناآشنا بسیار محتاطانه است و هر بیگانه ای را به سادگی نمی پذیرد ومحرم
نمی داند وبه حریم خصوصی خویش راه نمی دهد. سخت گیری ،محافظه کاری وحساسیت
زیاد یزدی ها نسبت به غریبه وبیگانگان بر فرایند استخدام ،شراکت ،ازدواج
وهمکاری های اجتماعی واقتصادی آنان تأثیرگذار بوده وآن را کند ومحدود می
سازد.گاهی روحیه دیرپذیری ناآشنایان باعث از دست دادن فرصتها برای یزدیها می
شود.
تا چند دهه قبل به ندرت غیر یزدی در یزد وبنگاه ها وبازار یزد دیده می شد.اما
امروز انواع گروهها در یزد فعال هستند وبیگانه پذیری یزدی نسبت به گذشته تغییر
کرده است.
6- کیفیت گرائی
یزدی ها معمولاً هم کالا وخدمات با کیفیت می خرند وهم در تولید وفروش کالاها
وخدمات خود به کیفیت ومرغوبیت توجه ای ویژه دارند. گرایش یزدی ها به کیفیت
ومرغوبیت باعث شده است تا اجناس یزدی پذیرش بیشتری در بازار داشته باشند.
یزدی ها ،کیفیت ومرغوبیت را مهمترین وموثر ترین عامل برای ترویج ،تبلیغ وگسترش
فعالیتهای خود می دانند وهزینه کردن برای کیفیت را بیش از هزینه کردن برای
بازاریابی وتبلیغات باور دارند.کیفیت گرائی در یزد محدود به عده ای خاص ویا
واحد مشخصی نمی شود بلکه بعنوان یک ارزش مشترک در اغلب افرادو خانواده ها
ونهادها پذیرفته شده است . یزدی ها بدون آنکه با بسیاری از تکنیکها ،ابزارها
ومبانی مدیریت کیفیت جامع یا فراگیر آشنا باشند ،نوعی مدیریت کیفیت جامع را در
زندگی وکسب وکاربه طور تجربی وسنتی به مرحله اجرا درآورده اند. کیفیت باوری در
یزدی ها باعث شده است تا ابزارهای کنترلی کمتری مورد نیاز باشد. کیفیت برای
یزدی یک پدیده اجباری ودستوری نیست و هرکس در محدوده ی کاری ومسئولیتی که دارد
می کوشد تا به کیفیت ومرغوبیت توجه کند.
یزدی ها خوش جنسی وجنس خوب رالازمه ی موفقیت ،مطلوبیت وپذیرش می دانند.آنها خوش
جنسی را تنها در کالا وخدمات محدود نمی دانند بلکه در انسانها ورفتارها نیز
باور دارند. خوش جنس بودن نوعی ویژگی ناشی از خوش ذاتی ونیت خیر خواهانه است که
بعنوان نیروی هدایت کننده ونظارت کننده افراد می باشد. یزدی ریشه کیفیت
ومرغوبیت را در «کیف» و« رغبت » مشتری ومخاطب
یافته اند .به همین دلیل می کوشدتا مخاطب خود را بهتر بشناسد واز نیازها،خواسته
ها،انتظارات،ارزشهاوتقاضاهای آشکار وپنهان اوآگاه شود تا بتواند آنچه را که
دیگران برای مخاطب تأمین نکرده اند به خوبی وگاهی بیش از حد تصور وانتظار او
برآورده کند .یزدی ها کیفیت ومرغوبیت را نتیجه روحیه بازارگرائی ومشتری مداری
دانسته وبعنوان مزیت رقابتی پایدار باور دارند وآنرا حفظ
می کنند. فراموش نکنیم که تحولات گوناگون و بویژه شرایط اقتصادی واجتماعی باعث
شده اند که بعضی از محصولات یزدی ،کیفیت گذشته را نداشته باشند وبطور نسبی شاهد
کاهش کیفیت کالاها وخدمات یزدی باشیم.
7-دور اندیشی وآینده نگری
یزدی ها مردمانی دوراندیش وآینده نگر هستند واین خصلت را می توان در بسیاری از
امور زندگی وکسب وکار و رفتارآنان یافت. پستو هاوصندوقچه های خانگی ،نوع انبار
وشیوه ی انبارداری ،پشتوانه سازی برای آینده و نوع سرمایه گذاری وپس انداز،
تحصیل فرزندان،شیوه انتخاب همسر ،شریک وهمکاران ونحوه ی ساختمان سازی وحتی
شیوه تصمیم گیری یزدی هابیانگر وسواس وحساسیت آنها به آینده نگری ودوراندیشی
است.عافیت طلبی ، عاقبت به خیری ،امنیت برای دوران کهولت وتلاش برای خودکفائی
معرف نوعی تفکر بلند مدت واستراتژیک وآینده گرائی یزدی هاست که باعث شده اند
تا با دقت وحوصله همه جوانب را بررسی کرده وبا مشورت وهمفکری ومطالعه وملاحظه
بسیاری از نکات وآثار کوتاه مدت وبلند مدت ومحاسبه ریسکها ومخاطرات گوناگون
،تصمیم گیری کنند.به همین دلیل معمولاً مرحله وفرایند تصمیم گیری های اساسی
وبلند مدت آنان طولانی وکند است اما وقتی انتخاب خود را انجام دهند با علاقه
وجدیت وپشتکار برای رسیدن به مقصد واهداف خود تلاش می کنند. یزدی ها به زیربنا
بیش از روبنا توجه دارند ورویکرد آنها در زندگی وکسب وکار رویکرد مبتنی بر پسته
کاری است نه سیفی کاری.شاید بتوان گفت رویکرد سیفی کاری( کوتاه مدت) برای
نسلهای جوانتروپسته کاری(بلند مدت) برای نسل های قدیمی تر اولویت دارند. یزدی
های قدیمی بر این باور بوده اند که پسته کاری آغاز ی دشوار اما آینده ای پربار
دارد وبا تحمل زحمت ،مراقبت وهزینه کردن در شش یا هفت سال اولیه می توان انتظار
داشت که نهال پسته به بار نشسته وآنگاه تا پنجاه سال محصول وعایدی مناسب داشته
باشد. به همین دلیل یزدی همواره سختی کوتاه مدت را برای خوشبختی بلند مدت می
پذیرد وبا نگاهی به آینده دلخواه وقت وپول وانرژی خود را صرف کرده واینگونه
هزینه ها را نوعی سرمایه گذاری برای آرامش وپشتوانه آینده می داند. شعار بسیاری
از کاسبکاران وکارآفرینان یزدی در زندگی وکسب وکار این جمله همیشه ماندگار است
که « دیگران کاشتند ما خوردیم ،ما بکاریم دیگران بخورند» . یزدی
بی گدار به آب نمی زند وفقط به شرایط حال ومنافع آنی نمی اندیشد زیرا معتقد است
ماندگاری در درست اندیشی ،ودور اندیشی مطالعه وبررسی ،شناخت ودرک واقعیت های
امروز واحتمالات آینده است.مشورت ،همفکری ،بررسی ،ارزیابی وانتخاب درست از آداب
وعادات تصمیم گیری یزدی ها برای امور زیربنائی وبلند مدت به شمار می روند.
این خصلت وویژگی یزدی ها شباهت بسیار زیادی با نوع رویکرد وتفکر استراتژیک
ژاپنی ها دارد. تفکر وانتظارات ،نگاه به آینده وامید به آینده در یزدی باعث شده
است تا در استفاده از منابع موجود وتخصیص آنها وسواس زیادی داشته وهمه چیز را
برای رفاه وآسایش فعلی ومنافع آنی صرف نکنند. یزدی اهل ذخیره وپشتوانه سازی
برای آینده است .در بسیاری از خانواده های قدیمی یزدی وحتی در بعضی از خانواده
های فعلی اگر دختری متولد می شد ،از همان ایام به فکر جهیزیه آینده او بودند
واقلام گوناگونی را که بعنوان هدیه در یافت کرده ویا کم کم می خرند ودر پستوها
وصندوق خانه ها برای زندگی آینده دختر کنار می گذاشتند.
8-
اعتماد واطمینان
یزدی ها اطمینان واعتماد دیگران رادر روابط اجتماعی واقتصادی با درستی
ودرستکاری ،امانت داری،خوش قولی وانجام تعهدات جلب می کنند. آنها معتقدند که
اساس هر نوع دادو ستد ،اعتماد و اطمینان است زیرا اعتماد واطمینان باعث آرامش
وپذیرش بیشتر وسرعت ،سهولت ووسعت مبادلات ،معاملات ومراودات می گردند. به همین
دلیل اعتماد سازی واطمینان بخشی را مصالح اصلی زندگی وکسب وکار می دانند
ودر استفاده از این مصالح ارزنده وسازنده بسیار جدی وپایبند هستند. شاید تجربه
ی بسیاری از مردم در برخورد ومعامله کردن با یزدی ها گواه این نکته باشد که
یزدی بطور ناخودآگاه مورد اعتماد دیگران قرار می گیرد. اعتماد واطمینان حاصل
استمرار رفتار درست است که باعث نوعی امتیاز وبرتری می شود.اگرچه اغلب یزدیها
وبویژه کاسبکاران ومدیران سعی دارند تا اعتماد واطمینان به یزدی حفظ شود،اما
بعضی از یزدی هاوکسانی که قدر وارزش « اعتماد ، اطمینان واعتبار » را درک نکرده
اند با نادیده گرفتن ویا نا آگاهی از عوامل وعناصری که باعث اطمینان بخشی
واعتماد سازی می شوند ، نگرانی هائی را بوجود آورده وجایگاه ومنزلت یزدی در ذهن
مخاطبان را تحت تأثیر قرار داده اند. قابل اطمینان بودن در کسب وکار وکاسبکاری
یزدی یک مزیت ویژه وموثر به شمار می رود.
9-
خوشنامی
خوشنام بودن وخوشنام ماندن برای یزدی یک ارزش ودارائی واقعی است وسعی وتلاش
آنها برای خوشنامی بسیار چشمگیر است.شاید یکی از دغدغه های همیشگی آنان چگونگی
نام سازی ،نام گستری ونام داری است.آنها خوشنامی را یک مزیت رقابتی
پایدار وارزشمند در صحنه رقابت وزندگی می دانند زیرا باعث شهرت،اعتبار
وپذیرش بیشتر آنها می شود.
خوشنامی برای یزدی ساده بدست نیامده است وحاصل بسیاری از عوامل اخلاقی ورفتاری
واستمرار آنها بوده است که مهمترین آنها عبارتند از :
·
درک واستفاده از ارزشهای «پندار نیک ،گفتار نیک وکردار نیک
»که ریشه در دین زرتشت وزرتشتیان دارد
·
پای بندی به امور اعتقادی واصول وارزشهای اسلامی
·
خوش حسابی وخوش قولی
·
راستی ودرستی
·
خویشتن داری وآبروداری
·
خیرخواهی وانصاف
·
پاک چشمی ونجابت
یزدی ها آنقدر از خوشنامی نتیجه گرفته اند که آنرا بسادگی از دست نخواهند
داد.آنها براین باورند که « هر که نامش نیک ،نانش بیشتر»ودر
نتیجه نیک نامی را یک سرقفلی برای هر انسان وسازمان می دانند.نام سازی وخوشنام
شدن اگرچه دشوار است اما نام داری وخوشنام ماندن بسیار دشوارتر است.به همین
دلیل یکی از مسئولیتهای حساس ومهم یزدی های جوان ونسل تازه ،مراقبت برای حفظ
این دارائی وسرمایه گذاری های نیاکان خود می باشد.
10- بهره وری بالا
طبق مطالعات انجام شده میزان بهره وری در یزد نسبت به بسیاری از نقاط دیگر
بیشتر است.شاید بتوان گفت مهمترین دلیل بالا بودن بهره وری در یزد ویزدی
ها،محرومیت ومحدودیت منابع ونوع اقلیم وفرهنگ زندگی یزدی هاست وسمبل این
محدودیت را می توان درآب که مایه حیات است جستجو کرد. بنظر می رسد هرجا داده ها
محدودتر هستند،فرایند استفاده از داده ها بهتر ومناسب تر شده ودستاوردها ونتایج
مطلوبتر خواهند بود.اگر بپذیریم که بهره وری حاصل کارائی واثربخشی است ،می توان
نتیجه گرفت که یزدی ها بدلیل حساسیت نسبت به آنچه که دارند یعنی منابع موجود
ومحدود کوشیده اند تا با پیوند علم وتجربه والگو گرفتن از دیگران وبومی کردن
آنها کلیه امور وکارها را با دقت ،صحت ،هوشیاری وبردباری در مسیر درست وبا
درستی انجام دهند وبا گامهای ساده وسازنده از هدر دادن وهرز رفتن منابع جلوگیری
کنند و همه چیز را در خدمت دستاورد ونتایج مفید وموثر قرار دهند.
بنظر یزدیها بهره وری به معنای عایدی بیشتر از منابع موجود است . آنها بهره وری
را حاصل «حساسیت ،قابلیت، خلاقیت ، سادگی و
تازگی» می دانند ومعتقدند که برای غلبه بر محرومیت ومحدودیت باید
بهتر اندیشید ،درست تر عمل کرد تا مطلوبتر نتیجه گرفت. آنها بهره وری را در
درست انجام شدن هر چیز از آغاز تا پایان می دانند.
اگر چه عوامل گوناگونی در بهره وری مدیریت ومدیریت بهره وری یزدی ها نقش دارند
اما مهمترین آنها عبارتند از :
·
روحیه نتیجه گرائی وامیدواری
·
تعلق وتعصب به محیط کار وزندگی
·
مسئولیت پذیری ونظم وانضباط
·
عاقبت اندیشی وعافیت طلبی
·
درک محدودیت ومحرومیت ودقت در مراقبت واستفاده از منابع وداده ها
·
پذیرش فرهنگ استاد- شاگردی واحترام به بزرگترها وصاحب نظران والگوگیری برای
موفقیت ومطرح شدن
·
خلاقیت ها و ابتکارات فردی
·
پذیرش مدیریت از بالا به پایین یا از پایین به بالا ومدیریت مسئولانه برای
پیشترفت فردی ومنافع جمعی
·
روحیه صرفه جوئی ومقتصد بودن
بطور خلاصه یزدی آموخته است که « هر جا بهره مندی از منابع ومواهب کمتر
ومحدودتر است، توجه وگرایش به بهره وری حساس تر وبیش تر است» وبه همین
دلیل بهره وری را دستاورد بهتر وبیشتر از طریق استفاده بهینه از منابع موجود
وتغییر واصلاح فرایندها ،سازوکارها ودلبستگی وهمبستگی می داند واز هر فرصتی
وایده ای برای افزایش کارائی وبازدهی واثربخشی وثمربخشی فردی وجمعی استفاده می
کند. گاهی گرایش افراطی واضافی وعلاقه زیاد به نتیجه گیریها ی بیشتر وبهتر باعث
غرق شدن در کار واعتبار به کار وفراموش کردن زندگی واقعی ،پنهان کاری ،چشم وهم
چشمی های مخرب ،سوءاستفاده وبهره کشی از کارکنان ودیگران ، تخریب رقبا وبی
توجهی به ارزشها شده و چهره ی یزدی اصیل را خدشه دار کرده اند. اگر حد واندازه
در هر پدیده وبویژه در مدیریت زندگی وکسب وکار نادیده گرفته شود رنجش وتنش
جایگزین آرامش وآسایش می شود ونتیجه ای جز افسوس وآه از دست دادن ها واز دست
رفته ها نخواهد داشت.
با توجه به مجموعه نکاتی که اشاره شد وبسیاری از مطالب ومواردی که از مصاحبه ها
وگفتگوها حاصل شده است ،تابلوی مدیریت یزدی ها را به شرح زیر می توان ارائه
داد:
1-
اعتقاد
·
حساسیت به حلال وحرام وحق وناحق
·
مدیریت ارزشها در کسب وکار زندگی
·
نیک پنداری ،راست گفتاری ودرستکاری
·
2--صرفه جوئی
·
حساسیت به هزینه - فایده
·
مدیریت هزینه
·
چودخلت نیست، خرج آهسته تر کن |
مقتصد بودن ودرست خرج کردن
3-قناعت
·
حساسیت به نیازمندی وآزمندی
·
مدیریت وموازنه داشته ها ونداشته ها
·
شکرگذاری ورضایت از هست ها ووضع موجود
·
4-
اهل کار بودن
·
حساسیت به کار درست ودرستکاری
·
مدیریت کار بر اساس « کار، پیکار ، ابتکار وپشتکار»
·
ارزش برای کار از کارگری تا کارآفرینی
·
نابرده رنج گنج میسر نمی شود |
5- مردم داری ومشتری مداری
·
حساسیت به حقوق دیگران وخود
·
مدیریت ارتباطی ومشتریان
·
همدلی ، همکاری ، همیاری برای منافع جمعی
·
ما با برای مردم نه مردم برای ما |
6 - کیفیت گرائی
·
حساسیت به رضایت ،شکایت وسکوت مخاطب ومشتری
·
مدیریت کیفیت همیشگی وهمگانی
·
توجه به عوامل « کیف» و « رغبت » با بهبود دائم
کیفیت ومرغوبیت کالاها وخدمات
·
اندازه نگه دار که اندازه نکوست |
7- دوراندیشی
·
حساسیت به آینده
·
مدیریت تحول وتوسعه
·
عاقبت اندیشی ،عافیت طلبی ،دورنگری
·
دیگران کاشتند ما خوردیم ،ما بکاریم دیگران بخورند |
8- اطمینان واعتماد
·
حساسیت به اعتبار واعتماد
·
مدیریت تعهدات
·
زندگانی به همان زیبائی است که خودت میسازی وخودت می
خواهی
|
امانت داری ،خوش قولی ، درست
9-
خوشنامی
·
حساسیت به نیک نامی
·
مدیریت نام ونشان ( نام سازی ، نام گستری ، نام داری )
·
خیرخواهی ، خوب بودن ، خوب ماندن
·
هر که نامش نیک ، نانش بیشتر |
10-بهره وری
·
حساسیت به دستاوردها ونتایج
·
مدیریت فرایندها
·
کارائی ،بازدهی،اثربخشی وثمربخشی
·
مدیریت کسب وکار را از نقطه پایان ،آغاز کنید
نقطه پایان هر چیز وهر کار نتایج ،آثار ودستاوردهای مطلوب هستند
|
سرانجام اینکه:
Ø
اگرچه بسیاری از ویژگیها وخصلتهای اشاره شده ومبانی مدیریت یزدی ها در سایر
شهرها وگروهها نیز وجود دارند ،اما در مدیریت یزدی ها مشهودتر ومحسوس تر
هستند.
Ø
اگر بپذیریم که هیچ چیز ثابت نیست وهیچکس کامل نیست وهمه چیز
نسبی ووابسته به چیزهای دیگر است می توان نتیجه گرفت که خصلتها ،ویژگیها
،سبک ومبانی مدیریت یزدیها نیز ثابت وکامل نیست بلکه نسبی ووابسته به بسیاری از
عوامل فردی ، جمعی ومحیطی است.
Ø
« معتقد ،مقتصد، معتمد ، مقاوم ومردم دار بودن» یزدی ها
پنج «م» مهم مدیریت یزدی هاست.
Ø
« عزم ، حزم ،نظم و رزم » ارکان چهار گانه موفقیت مدیران
یزدی ها است.
Ø
ارزش برای « کار ،پیکار،ابتکار وپشتکار» بیانگر اهل کار
بودن یزدی هااست.
Ø
یزد شهر « قنات قنوت وقناعت» که:
ü
قنات: بیانگر سخت کوشی ،اراده ،مقاومت وبردباری ونوآوری یزدی برای غلبه بر
موانع ودستیابی به منابع است.
ü
قنوت:معرف عقیده ، ایمان ، توکل وپای بندی به اصول وامور اعتقادی وارزشی است.
ü
قناعت: گویای رضایت وسپاس از داشته ها ووضع موجود وپرهیز از « پرخوردن ، پر
خفتن و پرگفتن »یا
« اسراف ،سستی وشعارگرائی»
است.
Ø
الگوی مدیریت یزدی ها پیوندی از « مدیریت ومریدیت » است.
Ø
مشابهت هایی بین الگوی مدیریت یزدی ها وژاپنی ها وجود دارند که ناشی از بعضی از
محدودیت ها ، محرومیت ها وخصوصیات مشترک آنهاست که مهمترین آنها را می توان در
صرفه جوئی ،کیفیت گرائی ،اهل کار بودن ،بهره وری ، قابلیت اعتماد واطمینان
،مشتری مداری ومردم داری و... یافت که امیدوارم در مطالعه ای تطبیقی ومقاله ای
با شواهد علمی وعینی در آینده تقدیم به علاقمندان کنم. فراموش نکنیم که :
مدیریت پیوند تدبیر وتدبر برای تغییر وتحول مفیدو موثر
است
که خود پدیده ای اقتضائی ،انسانی وپویاست |
حیف است تو را عمارتِ گِل کردن/ تعمیر کنی خرابۀ دل بهتر
(به بهانۀ ثبت جهانی شهر یزد)
تکیه زده بر دامان شیرکوه و در دلِ کویر، به تعبیر حمدالله مستوفی «شهری
نیک است و پاک و مضبوط» و در ظاهرْ فقیر به لحاظ موهبتهای طبیعی. شهرِ
غنیِ یزد وجود نمیداشت اگر یزدیان به همین ظاهرِ کمبضاعتِ کویری بسنده
کرده بودند و تلاشی برای راه بردن به دلِ امور نمیکردند. خوشبختانه یزدیان
نه اسیرِ صورت که اهلِ باطن بودند. اکتفا نکردن به صورت، صفتِ کیمیاگران
است؛ آنانکه در امورِ به ظاهر بیارزش، قوۀ اعتلا یافتن را «درمییابند» و
به قول حافظ «دُرّ مییابند»؛ درّ و گوهری از جنسِ آب زلالِ کاریز زارچ،
همرنگِ کاشیهای فیروزهای مسجد جامع یزد، و همقیمتِ پارچههای الوان
ترمه و زری که همگیشان قوتی ازلی بوده پنهان در دل خاک. و ناگفته پیداست
که یزدیان چیزی را که خوب دریافتهاند، خاک است و خاک است و خاک.
اگر معماری تاریخیِ اروپا با سنگ عجین بود، نه به آن سبب که سنگ در اروپا
وافر و سهلالوصول بوده و نه از آنرو که میزان معتنابهی از مواد ساختمانی
دیگر، مثل خاک یا چوب، در اختیار نداشتند؛ بلکه بیشتر از آنرو بود که سنگ،
تمنای اروپاییان برای سلطۀ فاعلانه و دائمی بر محیط را بهتر برمیآورد.
معماران سنتی چین، برخلاف اروپاییان، چوب را مایۀ پایۀ عمارات خود قرار
دادند، باز نه به آن علت که چوب در آنجا فراوان بود و یا چینیان در کار با
خشت و سفال مهارت نداشتند، بلکه بیشتر از آنرو که چوب بهتر به تمنای توسعه
و تکثیر منفعلانۀ چینیان در محیطشان پاسخ میداد. یزد نیز در حالی بزرگترین
شهر خشتی جهان است که پشت به کوهی از سنگهای آهکی و گرانیت داده؛ دو قسم
از مهمترین اقسام سنگ ساختمانی. اما یزدیان را در بنا کردنِ شهر یزد، به
سنگهای این کوه اعتنایی نبود. مگر تمنای یزدیان از عمارت کردن چه بود که
با در اختیار داشتن سنگ، در انتخابِ مصالح، خشت را مصلحت دیدند.
مادۀ اصلی ساختن خشت، خاک است. در ادب فارسی طوری از خاک یاد شده که پنداری
خداوند پستتر از خاک نیافریده؛ «خاک پای کسی بودن»، «خاکی بودن»، «از خاک
برکشیدن» و «به خاک افکندن» از این جمله است. در همان حال خاک بیش از هر
مادۀ دیگری فرصت الفت فراهم میکند. اگر صفت «سنگدل» گواهی میدهد که راه
بردن به دل سنگ دشوار است، راه یافتن به دلِ گل ساده است. بیعلت نیست که
در اشعار شعرای پارسیگو از جناس «گل و دل» بسیار استفاده شده است.
اما راه بردن به دلِ گل چه اهمیتی داشته که باعث امتیاز گل بر سنگ در
معماری ما شده است. دل به معنی باطن است؛ آنجایی که مغز و حقیقت هر چیز را
حفظ کرده. آدمی با راه یافتن به دل موضوعات میتواند آن گوهر نهفته را
بیرون آورده و بدینسان آنچه را که در ظاهر پست و بیارزش بوده، قوت و غنا
بخشد. بیجهت نیست که «قلب» دو معنا دارد؛ یکی به معنی «دل» یا «باطن»، و
دیگری به معنای «تغییر دادن». البته «قلب کردن» به معنی تغییری ژرف است،
مترادف با «از اینرو به آنرو کردن» یا «زیر و زبر کردن». یعنی هر آن میزان
که چیزی کمارزشتر و ناچیزتر باشد، در جریان قلب کردن، ارزشمندتر میشود.
این همان معنای حقیقی کیمیاگری است؛ در این معنی کیمیاگری، افسانۀ تبدیل مس
به طلا نیست بلکه بیش از آن استعدادِ انس گرفتن با هر چیز و تقلیب آن است.
گل نیز این قابلیت را دارد که در فرآیند پیچیدهای که تفاوتی با فرآیند
کیمیاگرانه ندارد، تبدیل به کاشی فیروزهفام شود که در زیبایی و نفاست
حقیقتا کم از فیروزه ندارد.
نه فقط یزد که غالب شهرهای حاشیۀ غربی کویر، قم و کاشان و یزد و کرمان،
آراسته به صفت کیمیاگریاند. کسانیکه منتهای فقرِ محیطشان را به منتهای غنا
تبدیل کردند. در این میانه یزد در زمرۀ فقیرترینها بود که به مدد
کیمیاگری، در ردیف سرآمدترینها قرار گرفت. بیشک کسانیکه یزد را از هیچ
ساختهاند، سرلوحۀ آبادگریاند و ازینروست که از گذشتههای دور در هر کجای
ایران که بعد از جنگ یا تهاجمی و یا پس از زلزلهای مهیب، برای تعمیر یا
احداث بناهایی، حاجت به استادان بنّا میافتاد، یزدیان حضور داشتهاند.
بدینسان آبادگری آنان بیش از عمارتِ گل، تعمیر خرابۀ دلِ آنان بود که زخمی
دیده بودند.
انس با گِل در معرض آن است که در مرتبۀ «کارِ گل» متوقف بماند و به
کیمیاگری و جواهرسازی منتهی نشود. این همان آفتی است که در دهههای اخیر
گریبانگیر اهالیِ غالب شهرهای ما شده؛ در همۀ مدتی که در پی احوالات خراب
فرهنگی، در جایجای این سرزمین شاهد بدترین شکل از تخریب و نوسازی بناهای
ارزشمند بودیم، همیشه دلخوش داشتهام که یزد عزیزمان حالش خوش است، چون
یزدیان کیمیاگر و گوهرشناس و اهل دلاند و قدر داشتههایشان را میدانند.
هنوز هم به یزدیان یادآوری میکنم که حیف است این مرض مسری دامنگیر یزدیان
شود و آنان به جای جواهرتراشی به خرمهرهسازی مبتلا شوند.
🖋مهندس
سیدمحمدبهشتی